نام جون پایک Nam June Paik
پدر ویدئو آرت در 74 سالگی در گذشت
اولین برخورد من با هنر نام جون پایک کاتالوگی بود که شرکت سامسونگ که در سال 88 اسپانسرش
شده بود
به همین منظور به چاپ رسانده بود
کاتالوگ رو پدرم از کره جنوبی با خودش آورده بود و من آن موقع چیزی از آن سر در نیاوردم
نابغه ای به نظرم امد که با تلویزیون های بسیار خانواده ای را ساخته بود که بسیار به روبات های
علمی تخیلی می مانست و من که از بچگی ربات دوست داشتم جذبش شدم
در صفه آخر تصاویری چاپ شده بود
که به تلویزیون
خراب پر از برفک شباهت داشت
با این تفاوت که انگار لایه ای رنگی آدمهایی را از برفک جدا می کرد
که از میان آنها جوزف بویز
و جان کیج
را آن موقع نمی شناختم اما بیل کلینتون را چرا
بعد ها درمطالعه هایم و بعد تر ها در ترجمه هایم
به پایک برخوردم و نقش مهم وی را در تحولات انچه اکنون شاهدش هستیم را بیشتر درک
کردم:
از مقدمه کتاب دیجیتال آرت به ترجمه امیر علی قاسمی
Paul, Christian, “Digital Art”, Thames & Hudson: World of art 2003, UK
عنصر تصادفي بودن كنترل شده كه در دادائیسم و آثار دوشان و كيج ظهور مي يابد، به
يكي از اساسي ترين اصول و معمول ترين الگو ها و سرمشق هاي رسانه ديجيتال يعني مفهوم دسترسي تصادفي به عنوان اصل پردازش و گردآوري اطلاعات اشاره دارد. گراهام وين برن هنرمند ديجيتال آمريكايي خاطر نشان ساخته است:انقلاب ديجيتال يك انقلاب دسترسی تصادفي است، هنرمند كره اي نام جون پايك در چيدمان خود در سال 1963 تحت عنوان دسترسي تصادفي اين نظريه را پيش از آنكه مدون شود نشان داده است. او در اين اثر ، بيش از 50 نوار صوتي را به يك ديوار چسبانده بود و از بازديد كنندگان درخواست مي كرد كه بخش هايي از آن را توسط يك هد پخش صوت كه پايك آن را از يك دستگاه ريل به ريل جدا كرده بود و به يك جفت بلندگو سيم پيچي و متصل كرده بود، پخـش نمايند....
روحش شاد
این هم اصل خبر از ایرنا که البته من آنرا از پایگاه خبری فیلم کوتاه کش رفته ام چون حوصله نداشتم بروم به سایت بی دروپیکر ایرنا و چشمم به کلی خبر بد بخورد به این بهانه که دارم دنبال خبری در مورد ویدئو ارت می گردم ممنون از رضا حائری که برایم لینک فرستاد
:
منبع:ايرنا
تاريخ ارسال: ۱۱ بهمن ۱۳۸۴ بنيانگذار ويدئو آرت در جهان در گذشت
جان پيك!،يكي از هنرمندان برجسته هنرهاي تجسمي كه در دهه شصت با در هم آميختن تصاوير تلويزيوني،مجسمه،موسيقي و بازيگران زنده هنر ويدئو آرت را بنيان گذاشت،در سن
۷۴سالگي درگذشت.
او در كره متولد شد و علاوه بر ابداع ويدئو آرت،اصطلاح شاهراه الكترونيكي را پيش از آن كه شاهراه اطلاعاتي ( اينترنت) ابداع شود،در آثار خود پايه ريزي كرد.اين هنرمند در اثر مرگ طبيعي در آپارتمان خود در ميامي آمريكا در گذشت و بنياد فرهنگي كره جنوبي پيشتر ساخت موزهاي از آثار وي را آغاز كرده است.
پيك در طول حيات خود جوايز بسياري از جمله جايزه موزه گوگنهايم نيورك و موزه ازتباطات جمعي شيكاگو را كسب كرده بود.بيشتر مورخان هنر جهان وي را به عنوان رهبر و بنيانگذاز واقعي شكل جديد هنري كه تصوير متحرك را به دنياي هنر مدرن وارد كرد، ميشناسند.( آينده اكنون است) يكي از مشهورترين جملات قصار اين هنرمند بوده است.
اين هنرمند كه با ابداعات،آثار و نوشتار خود در زمينه هنرهاي مفهومي،ويديو آرت،فلسفه و موسيقي،چهره شناخته شدهاي است و در ساخت برخي از قطعات موسيقي با جان كيج همكاري كرده است.
او يكي از هنرمندان بنيانگذار گروه فلوكسس مهمترين گروه آغازگر هنرهاي مفهومي،است
Tuesday, January 31, 2006
Sunday, January 29, 2006
عجایب الاعلانات و گزارش ایسنا ازپوسترهای جشنواره های فجر
کمی تنبلی باعث شد که عجایب الاعلانات که بخشی جدید در پارکینگالری است را دیر تر شروع کنم
و نتیجه اش اینکه خبرگزاری بعضا خوشفکر ایسنا در اینکار پیشدستی کند و بدعت گذار بررسی باز خورد آثار گرافیک در جامه توسط یک تریبون نیمه رسمی باشد
حوزه ای که یا کسی آنرا جدی نمی گیرد یا در موج تعارف و خجالت زدگی یا بی تفاوتی مزمن گم می شود
عجایب الاعلانات
قصد دارد به بررسی و آسیب شناسی پوستر های ایرانی بپردازد
پس این گزارش ایسنا را به فال نیک می گیریم و خواندن آن را به همه دلسوزان گرافیک و فرهنگ ایران توصیه می کنیم
چرا که مطالعه جواب های سر خوشآنه و گاه خنده دار ایرج اسماعیل پور قوچانی
که کنتراست عجیبی دارد با پاسخ های حق به جانب و عمدتا بی تفاوت استاد ابراهیم حقیقی به سئوالات
خالی از لطف نیست و باید بگویم اگر نگارنده نیز خود را به جای طراحان پوستر بیست و چهارمین جشنواره تئاتر فرض می کرد
از فرط خجالت که چنین گندی در ابعاد وسیع زده بود
لب فرو می بست و در چندین سوراخ پنهان می شد!
مطلب ایسنا اینگونه شروع می شود:
يك گرافيست صاحب نام و سابقهدار ايراني كه ترجيح داد نام او در اين گزارش ذكر نشود، در گفتوگو با خبرنگار ايسنا دربارهي پوستر جشنوارههاي فيلم، تئاتر و موسيقي، با اشاره به اينكه حاكم بودن موتيفهاي ايراني را در پوستر جشنوارههاي موسيقي و فيلم نيرومند ميبيند، ميگويد كه ممكن است مشتري خواسته باشد؛ اما به هر حال، پوسترهاي بيروح بيخاصيتي هستند.
بهزعم وي، كار ابراهيم حقيقتي در پوستر فيلم، كاري است كه با مهارت انجام شده و ملاحظهي بيشتري دارد، اما كار سيامك احصايي در پوستر تئاتر، نه صورت ظاهري خوبي دارد، نه ايده خوبي؛ كار مغشوشي است كه اگر تيتر آن نباشد، نميتواند حدس زد دربارهي چيست. اما پوستر موسيقي از لحاظ ايده بهتر از همهشان است. دست كم ايده موسيقي را واضح ميبينيم، اما متاسفانه طراح اين اثر نيز خواسته است موتيفهاي ايراني اضافه كند، نسبتهايش نسبتهاي خوبي نيستند، اجرا ناآگاه، بي ملاحظه و گيج است.
وي گمان ميكند كه در پوستر فيلم فجر، جاي ايده خالي است. ميتواند درباره فرش ايران باشد، هواي پاك يا ميراث فرهنگي باشد و اگر آرم سيمرغ را برداريم، به سينما هيچ ربطي ندارد و اين اشكالي اساسي است. جذابيت هم مهمترين ويژگي اصلي پوستر است، اما هيچكدام اينگونه نيست.
او به پوستر تئاتر اشاره دارد كه به گفته وي خواسته خلاصه گويي كند؛ اما فكري ندارد، بدون جذابيت بسيار بيملاحظه است.
اين گرافيست و طراح باسابقهي ايراني تاكيد دارد كه يكي از بنياديترين نكاتي كه در گرافيك ما غايب است، ايده است. همان چيزي كه سمبل، فكري پيام را به مخاطب القا كند، ممكن است تكنيك و خلاقيت در نوع رنگها كمك كنند تا كار بهتر و جذابتر باشد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ساعد مشكي - طراح گرافيست - هم در اينباره ميگويد، از ديدن پوسترهاي جشنواره لذت نبرده است؛ چراكه كارهاي درخشاني نبودهاند و در حد كارهاي عادي ارايه شدهاند.
به گمان او، اين امكان و شانس كمتر نصيب فرد ميشود كه پوستر مهمترين اتفاق سينمايي كشور را طراحي كند.
او به صراحت ميگويد كه پوستر تئاتر خيلي خيلي بد بود، موسيقي هم همينطور و به موضوع هيچ ربطي نداشته است و از طراح پوستر سينما هم توقع بيش از اين ميرفت؛ بخصوص كه وي هميشه منتقد نسل ما و نسل پس از ما بهخاطر پوسترها و كارهايمان بوده است.
سردبير نشريه گرافيكي نشان معتقد است: اصلا لزومي ندارد نشانهها را بهصورات مستقيم بهكار برد؛ وقتي دربارهي يك اتفاق فرهنگي صحبت ميشود، جا دارد طراح اتفاقا از خود مايه بگذارد و حس شخصياش را منتقل كند. نمونه ميآورد كه دليلي براي آنكه حتما در پوستر نمايشگاه كتاب گنجانده شود، نيست. نمايشگاه كتاب يك اتفاق فرهنگي است و اتفاقا با اصليترين بخش تفكر بشري كه دانش و خرد اوست، مرتبط است. كاغذ و حروف بهانهاي براي انتقال دانش است. شكل فيزيكي كتاب را كتاب نميكند، بنابراين نياز نيست كه از خود كتاب استفاده كنيم. او به فريمهاي فيلم اشاره دارد و ميگويد كه اينها متعلق به زماني است كه طراح زمان كمي دارد و فرصت ندارد به ايده درخشاني برسد؛ اما ديدهايم با همين سوراخهاي فريم فيلم كارهاي فوقالعادهاي شده كه ايده آن اصلا تكراري نيست.
مشكي، ايده تكراري، ناقص و ناتواني را مشكل پوسترهاي امسال جشنوارههاي فجر در سه بخش موسيقي، فيلم و تئاتر ميداند و ميگويد، همين است كه وقتي بالاي پوستر مينوشتيم نمايشگاه فرش ايران، باز هم تغيير نميكرد. وقتي ايده ناقص است و توانايي زيادي ندارد، اين اتفاق پيش ميآيد و ناتواني ايده عيان ميشود.
وي همچنين با يادآوري اينكه ممكن است سفارشدهنده بگويد ميخواهد از المانهاي اسلامي استفاده شود، تاكيد دارد كه سادهترين كار اين است كه از نقش قالي گل و مرغ و يا گل و بته استفاده كنيم؛ آنهم در پلان بسيار واضح در اصليترين مقطع كار.
او معتقد است بد نيست كه وقتي جشنوارهاي يك پوستر اصلي دارد و بخشهاي جنبي، طراح به يونيفورم كار توجه برقرار باشد. پوسترها به هم مربوط و معلوم باشد يك اتفاق در يكسال رخ داده است.
ابراهيم حقيقي گرافيست شناخته شدهاي است كه طراحي 13 پوستر جشنواره بين المللي فيلم فجر را در كارنامه حرفهيي خود ثبت كرده است.
معتقد است: وقتي يك نفر يك كاري ميكند كه نبايد بپرسيم چرا اين كار را كردي. بلكه ميتوان او را نقد كرد.
اما بيشتر گرافيستهاي سرشناس و نامي كشور كه عموما از دوستان نزديك وي نيز بهشمار ميروند، به دلايل گوناگون حاضر به اظهار نظر در اينباره نيستند. برخي به خاطر نوع مسووليتشان سكوت ميكنند و برخي بهخاطر دوستي و ارتباطهاي نزديكشان، از صحبت در اينباره طفره ميروند و در عين حال اذعان دارند كه آثار ارايهشده به عنوان پوسترهاي سه جشنوارهي موسيقي، فيلم و تئاتر، آنقدر قابل توجه نبودهاند كه بتوان نقد كارشناسانهاي بر آنها داشت.
آنچه در پي ميآيد، حاصل پرسشهاي كوتاه خبرنگار ايسنا با اين طراح گرافيست است:
...
- دوستان گرافيست شما اكراه داشتند درباره اين كارتان حرفي بزنند.
حقيقي: قصه اينگونه است؛ يك عده ميترسند يا تعارف ميكنند.
- نكات و انتقاداتي مطرح است، به زعم كارشناسان، كار ايده ندارد و اگر سيمرغ را برداريم، مشخص نميشود كه پوستر فرش ايراني است، هواي پاك يا فستيوال فجر.
حقيقي: بله، اگر يكسري المان را از هر پوستري برداريم، معلوم است كه گويا نخواهد بود. آرم جشنواره و فريم فيلم ميگويد پوستر فيلم فجر است، تئاتر هم نيست. معلوم است اگر از جلو اسم من هم آقا را برداريم، ممكن است تشخيص ندهند زن است يا مرد؛ اين پوستر هم لغت تصويري است.
- اين كار چگونه سفارش داده شد؟
حقيقي: اگر بخواهيد دربارهي سفارش حرف بزنم، كه چگونه داده و اصلاح ميشود، صحبتهاي درازي است كه نيازي به آن نميبينيم.
- اين همان پوستري است كه از شما خواستند؟
حقيقي: حدود يك ماه طول كشيد؛ با حدود 16 – 15 اتود پوستر به اين جا رسيد.
- پوستر ايدهآل شما هست؟
حقيقي: پوستر ايدهآل من نيست. اصلاً ادعا نميكنم به طرح ايدهآلم رسيدهام، يا نه. اما از ميان تمام طرحهايي كه زدم، اين پوستر انتخاب شد.
- سفارشدهنده قطعا المانهايي را در نظر ميگرفت كه محدوديتهايي را براي طراح پيش ميآورد.
حقيقي: معمولا هميشه اينگونه است.
- البته گرافيستها بهخاطر نوع كارشان در تعامل با سفارش دهنده قرار ميگيرند، عادت دارند، حرفه را در خدمت سفارش قرار ميدهند تا خروجي مطلوب داشته باشد.
حقيقي: لزوما نه مطلوب؛ مطلوب زمان و موقعيت و خاص زماني؛ ممكن است مطلوب هر دو طرف هم نباشد. فرصت زماني محدودي هم داريم. از هر طرف، سفارشدهنده و گيرنده به جايي ميرسند كه بسنده ميكنند.
- چه زماني سفارش داده شد؟
حقيقي: يك ماه زودتر از آنكه چاپ شود، حدود آذر و دي؛ به انجمن گرافيك هم ارتباطي نداشت، به شخص من سفارش داده شد.
- تا پيش از اين شما 12 پوستر فيلم فجر را طراحي كردهايد، تفاوت آن سفارشها با اين سفارش چه بود؟
حقيقي: ترجيح ميدهم شما نقد بكنيد.
- اما سفارش به شما داده شده است؟
حقيقي: نوع سفارش يكي بوده، دفعات قبلتر فرصت بيشتري داشتيم. دست كم فرصت سه ماهه؛ اما نميدانم چرا در حقيقت هميشه اين اتفاق ميافتد كه دير برنامهريزي ميشود.
-: عنصر جذابيت، اصلي ترين ويژگي پوستر است. كارشناسان، اين پوسترها – سه جشنوراهي موسيقي، تئاتر و فيلم - را بي روح و بيخاصيت ميخوانند.
حقيقي: دفاعي ندارم، هر كسي نظري دارد و احتمال دارد نظرشان حقانيت داشته باشد، اما منتج آن چيزي است كه به ديوار ميماند.
ايرج اسماعيل پور قوچاني را جماعت ادارهي موسيقي و مطبوعات بيشتر بهنام قوچاني ميشناسند. طراح پوستر موسيقي فجر بوده و به زعم خودش، شيوه نگاه متفاوتي ارايه داده است.
به گزارش خبرنگار ايسنا، قوچاني كارشناس ارشد مردم شناسي است كه شيوهي اجراي طراحي پوسترش را به نام "پاپ قومي" ميخواند و معتقد است كه پخش شدن آن از يك تريبون رسمي ممكن است براي مردم پس زني هم داشته باشد. تاكيد دارد كه هدفش از بين بردن نوعي تفاوت زيبا شناختي بوده است؛ روشي كه پوسترهاي دولتي را از يكنواختي كه درگير آن بودهاند خارج ميكند. ميگويد 25 سال است درگير پوسترهاي دولتي بودهايم، نشانهها تنها حالت تلفيقي دارند، ارتباط دروني ميانشان معلوم نيست، فرمول ساخت دارند، كمي گل و مرغ و كمي اسليمي و كمي آبي.
او رسيدن به "پاپ قومي" را راهي برونرفت از اين وضعيت ميخواند و تاكيد دارد اگر بتوان طراحي پوسترهاي دولتي را به اين شكل ادامه داد، از آن حالت خشكي درميآيند.
قوچاني، پاپ قومياش را اينگونه تعريف ميكند. پاپ، يعني عامه فهم، از طرفي قومي هم هست. عامه فهم بودن هم بهخاطر آن است كه بهشخصه به آن تبعيض زيبا شناختي كه وجود دارد و با عنوان هنرهاي زيبا شناخته ميشود، اعتقاد ندارد. بنابراين اگر هنر را عمومي كنيم موفقتر خواهيم بود.
اما در عين حال، پخش شدن اثرش را از تريبون رسمي، بدشانسي ميداند كه در غير اين صورت، ميتوانست با شوك كمتري مواجه باشد.
معتقد است: جسارت هنري يك طرف است، جسارت سفارش طرف ديگر؛ اگر كسي بتواند كار متفاوتي را كه تا به حال نبوده سفارش دهد، اتفاق جالبي رخ ميدهد (اشارهي قوچاني به سفارشدهنده پوستر موسيقي فجر است).
از او خواستهاند عدد 21 در كار واضح باشد، ايراني اسلامي و بينالمللي بودنش هم مشخص شود. با صراحت ميگويد، پوستري را كه طراحي كرده، حتا از منظر مخاطب، ايدهآلش بوده و تحسينش ميكنند. دليل خاص مورد نظر او اين است كه مدرنيته را بايد به صورت بستهبندي كرد و در اين پوستر هم در وهلهي نخست سنت ديده ميشود. مدرنيته اتفاقي دروني شده است. گل و مرغ با عدد 21 و كرهي زمين و ايران رابطهي ارگانيك دارد. او كارش را با آثار اندي وارهول قابل مقايسه ميداند و در عين حال، اذعان دارد پوستر خوبي نيست، اما پوستر مهمي است. اميدوار است ادامه پيدا كند و به يك جريان تبديل شود. دست كم پوسترهاي دولتي را از حالت رياضيوار خشك، عقلاني و آزاردهنده خارج شود.
اسماعيل پور قوچاني، طراح تصاوير بزرگان فرهنگ در صفحهي مهرگان روزنامهي ايران هم است، ميگويد هيچگاه وقت نداشته در انجمن گرافيك ايران عضو شود؛ اما اصرار دارد كه عضو پر و پا قرص انجمن ايرانشناسي است. او پوستر جشنورهي فيلم فجر را پوستري امن ميخواهد، پوستري سهل و محال؛ تاكيد دارد، اگر اين فرصت به پاپ قومي داده شود، بهتر است. اما از سويي، اذعان دارد چسباندن عرش به فرش با المانهاي شرقي، جذاب است. وي اما از پوستر تئاتر فجر خوشش نيامده و ميگويد فضاي خلوتي كه اين روزها مد شده حركتي است كه چند سال پيش از غرب به ايران وارد شد، كي ميخواهد تمام شود، معلوم نيست. حركتي وارداتي كه كه خودمان با آن راحت نيستيم و دليل استفادهمان صرفا متفاوت بودن است.
او تاكيد دارد از هر پوستري كه فاصلهي قشر روشنفكر و مردم را از بين ببرد، دفاع ميكند و ميگويد، ضروري است نشانههايي را كه در دل مردم جا دارند، دوباره كشف كنيم و نمود دوبارهاي از آن داشته باشيم. اشارهي او به سطح خالي است كه در اين پوسترهاست. ميگويد سطح خالي در هيچكدام از نوشتهها و گذشتهها وجود ندارد و اساسا ذهنيت ايراني از خلاء گريزان است. اگر بخواهيم متفاوت باشيم، بايد جنبههاي تفاوتمان با غرب را قوي كنيم؛ نه آنچه كه سالهاي پيش در غرب و گذشته را بازيافت كنيم؛ راه خطايي است، ممكن است گفتنش اين وهم را ايجاد كند كه سنتيام، مهم نيست!
و اما سيامك احصايي كه نامش در كنار داوود منطق، امضاي پوستر تئاتر فجر است، از صحبت دربارهي اين پوستر اكراه دارد.
گزارش از: خبرنگار ايسنا، زهرا كرمي راد
و نتیجه اش اینکه خبرگزاری بعضا خوشفکر ایسنا در اینکار پیشدستی کند و بدعت گذار بررسی باز خورد آثار گرافیک در جامه توسط یک تریبون نیمه رسمی باشد
حوزه ای که یا کسی آنرا جدی نمی گیرد یا در موج تعارف و خجالت زدگی یا بی تفاوتی مزمن گم می شود
عجایب الاعلانات
قصد دارد به بررسی و آسیب شناسی پوستر های ایرانی بپردازد
پس این گزارش ایسنا را به فال نیک می گیریم و خواندن آن را به همه دلسوزان گرافیک و فرهنگ ایران توصیه می کنیم
چرا که مطالعه جواب های سر خوشآنه و گاه خنده دار ایرج اسماعیل پور قوچانی
که کنتراست عجیبی دارد با پاسخ های حق به جانب و عمدتا بی تفاوت استاد ابراهیم حقیقی به سئوالات
خالی از لطف نیست و باید بگویم اگر نگارنده نیز خود را به جای طراحان پوستر بیست و چهارمین جشنواره تئاتر فرض می کرد
از فرط خجالت که چنین گندی در ابعاد وسیع زده بود
لب فرو می بست و در چندین سوراخ پنهان می شد!
مطلب ایسنا اینگونه شروع می شود:
يك گرافيست صاحب نام و سابقهدار ايراني كه ترجيح داد نام او در اين گزارش ذكر نشود، در گفتوگو با خبرنگار ايسنا دربارهي پوستر جشنوارههاي فيلم، تئاتر و موسيقي، با اشاره به اينكه حاكم بودن موتيفهاي ايراني را در پوستر جشنوارههاي موسيقي و فيلم نيرومند ميبيند، ميگويد كه ممكن است مشتري خواسته باشد؛ اما به هر حال، پوسترهاي بيروح بيخاصيتي هستند.
بهزعم وي، كار ابراهيم حقيقتي در پوستر فيلم، كاري است كه با مهارت انجام شده و ملاحظهي بيشتري دارد، اما كار سيامك احصايي در پوستر تئاتر، نه صورت ظاهري خوبي دارد، نه ايده خوبي؛ كار مغشوشي است كه اگر تيتر آن نباشد، نميتواند حدس زد دربارهي چيست. اما پوستر موسيقي از لحاظ ايده بهتر از همهشان است. دست كم ايده موسيقي را واضح ميبينيم، اما متاسفانه طراح اين اثر نيز خواسته است موتيفهاي ايراني اضافه كند، نسبتهايش نسبتهاي خوبي نيستند، اجرا ناآگاه، بي ملاحظه و گيج است.
وي گمان ميكند كه در پوستر فيلم فجر، جاي ايده خالي است. ميتواند درباره فرش ايران باشد، هواي پاك يا ميراث فرهنگي باشد و اگر آرم سيمرغ را برداريم، به سينما هيچ ربطي ندارد و اين اشكالي اساسي است. جذابيت هم مهمترين ويژگي اصلي پوستر است، اما هيچكدام اينگونه نيست.
او به پوستر تئاتر اشاره دارد كه به گفته وي خواسته خلاصه گويي كند؛ اما فكري ندارد، بدون جذابيت بسيار بيملاحظه است.
اين گرافيست و طراح باسابقهي ايراني تاكيد دارد كه يكي از بنياديترين نكاتي كه در گرافيك ما غايب است، ايده است. همان چيزي كه سمبل، فكري پيام را به مخاطب القا كند، ممكن است تكنيك و خلاقيت در نوع رنگها كمك كنند تا كار بهتر و جذابتر باشد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ساعد مشكي - طراح گرافيست - هم در اينباره ميگويد، از ديدن پوسترهاي جشنواره لذت نبرده است؛ چراكه كارهاي درخشاني نبودهاند و در حد كارهاي عادي ارايه شدهاند.
به گمان او، اين امكان و شانس كمتر نصيب فرد ميشود كه پوستر مهمترين اتفاق سينمايي كشور را طراحي كند.
او به صراحت ميگويد كه پوستر تئاتر خيلي خيلي بد بود، موسيقي هم همينطور و به موضوع هيچ ربطي نداشته است و از طراح پوستر سينما هم توقع بيش از اين ميرفت؛ بخصوص كه وي هميشه منتقد نسل ما و نسل پس از ما بهخاطر پوسترها و كارهايمان بوده است.
سردبير نشريه گرافيكي نشان معتقد است: اصلا لزومي ندارد نشانهها را بهصورات مستقيم بهكار برد؛ وقتي دربارهي يك اتفاق فرهنگي صحبت ميشود، جا دارد طراح اتفاقا از خود مايه بگذارد و حس شخصياش را منتقل كند. نمونه ميآورد كه دليلي براي آنكه حتما در پوستر نمايشگاه كتاب گنجانده شود، نيست. نمايشگاه كتاب يك اتفاق فرهنگي است و اتفاقا با اصليترين بخش تفكر بشري كه دانش و خرد اوست، مرتبط است. كاغذ و حروف بهانهاي براي انتقال دانش است. شكل فيزيكي كتاب را كتاب نميكند، بنابراين نياز نيست كه از خود كتاب استفاده كنيم. او به فريمهاي فيلم اشاره دارد و ميگويد كه اينها متعلق به زماني است كه طراح زمان كمي دارد و فرصت ندارد به ايده درخشاني برسد؛ اما ديدهايم با همين سوراخهاي فريم فيلم كارهاي فوقالعادهاي شده كه ايده آن اصلا تكراري نيست.
مشكي، ايده تكراري، ناقص و ناتواني را مشكل پوسترهاي امسال جشنوارههاي فجر در سه بخش موسيقي، فيلم و تئاتر ميداند و ميگويد، همين است كه وقتي بالاي پوستر مينوشتيم نمايشگاه فرش ايران، باز هم تغيير نميكرد. وقتي ايده ناقص است و توانايي زيادي ندارد، اين اتفاق پيش ميآيد و ناتواني ايده عيان ميشود.
وي همچنين با يادآوري اينكه ممكن است سفارشدهنده بگويد ميخواهد از المانهاي اسلامي استفاده شود، تاكيد دارد كه سادهترين كار اين است كه از نقش قالي گل و مرغ و يا گل و بته استفاده كنيم؛ آنهم در پلان بسيار واضح در اصليترين مقطع كار.
او معتقد است بد نيست كه وقتي جشنوارهاي يك پوستر اصلي دارد و بخشهاي جنبي، طراح به يونيفورم كار توجه برقرار باشد. پوسترها به هم مربوط و معلوم باشد يك اتفاق در يكسال رخ داده است.
ابراهيم حقيقي گرافيست شناخته شدهاي است كه طراحي 13 پوستر جشنواره بين المللي فيلم فجر را در كارنامه حرفهيي خود ثبت كرده است.
معتقد است: وقتي يك نفر يك كاري ميكند كه نبايد بپرسيم چرا اين كار را كردي. بلكه ميتوان او را نقد كرد.
اما بيشتر گرافيستهاي سرشناس و نامي كشور كه عموما از دوستان نزديك وي نيز بهشمار ميروند، به دلايل گوناگون حاضر به اظهار نظر در اينباره نيستند. برخي به خاطر نوع مسووليتشان سكوت ميكنند و برخي بهخاطر دوستي و ارتباطهاي نزديكشان، از صحبت در اينباره طفره ميروند و در عين حال اذعان دارند كه آثار ارايهشده به عنوان پوسترهاي سه جشنوارهي موسيقي، فيلم و تئاتر، آنقدر قابل توجه نبودهاند كه بتوان نقد كارشناسانهاي بر آنها داشت.
آنچه در پي ميآيد، حاصل پرسشهاي كوتاه خبرنگار ايسنا با اين طراح گرافيست است:
...
- دوستان گرافيست شما اكراه داشتند درباره اين كارتان حرفي بزنند.
حقيقي: قصه اينگونه است؛ يك عده ميترسند يا تعارف ميكنند.
- نكات و انتقاداتي مطرح است، به زعم كارشناسان، كار ايده ندارد و اگر سيمرغ را برداريم، مشخص نميشود كه پوستر فرش ايراني است، هواي پاك يا فستيوال فجر.
حقيقي: بله، اگر يكسري المان را از هر پوستري برداريم، معلوم است كه گويا نخواهد بود. آرم جشنواره و فريم فيلم ميگويد پوستر فيلم فجر است، تئاتر هم نيست. معلوم است اگر از جلو اسم من هم آقا را برداريم، ممكن است تشخيص ندهند زن است يا مرد؛ اين پوستر هم لغت تصويري است.
- اين كار چگونه سفارش داده شد؟
حقيقي: اگر بخواهيد دربارهي سفارش حرف بزنم، كه چگونه داده و اصلاح ميشود، صحبتهاي درازي است كه نيازي به آن نميبينيم.
- اين همان پوستري است كه از شما خواستند؟
حقيقي: حدود يك ماه طول كشيد؛ با حدود 16 – 15 اتود پوستر به اين جا رسيد.
- پوستر ايدهآل شما هست؟
حقيقي: پوستر ايدهآل من نيست. اصلاً ادعا نميكنم به طرح ايدهآلم رسيدهام، يا نه. اما از ميان تمام طرحهايي كه زدم، اين پوستر انتخاب شد.
- سفارشدهنده قطعا المانهايي را در نظر ميگرفت كه محدوديتهايي را براي طراح پيش ميآورد.
حقيقي: معمولا هميشه اينگونه است.
- البته گرافيستها بهخاطر نوع كارشان در تعامل با سفارش دهنده قرار ميگيرند، عادت دارند، حرفه را در خدمت سفارش قرار ميدهند تا خروجي مطلوب داشته باشد.
حقيقي: لزوما نه مطلوب؛ مطلوب زمان و موقعيت و خاص زماني؛ ممكن است مطلوب هر دو طرف هم نباشد. فرصت زماني محدودي هم داريم. از هر طرف، سفارشدهنده و گيرنده به جايي ميرسند كه بسنده ميكنند.
- چه زماني سفارش داده شد؟
حقيقي: يك ماه زودتر از آنكه چاپ شود، حدود آذر و دي؛ به انجمن گرافيك هم ارتباطي نداشت، به شخص من سفارش داده شد.
- تا پيش از اين شما 12 پوستر فيلم فجر را طراحي كردهايد، تفاوت آن سفارشها با اين سفارش چه بود؟
حقيقي: ترجيح ميدهم شما نقد بكنيد.
- اما سفارش به شما داده شده است؟
حقيقي: نوع سفارش يكي بوده، دفعات قبلتر فرصت بيشتري داشتيم. دست كم فرصت سه ماهه؛ اما نميدانم چرا در حقيقت هميشه اين اتفاق ميافتد كه دير برنامهريزي ميشود.
-: عنصر جذابيت، اصلي ترين ويژگي پوستر است. كارشناسان، اين پوسترها – سه جشنوراهي موسيقي، تئاتر و فيلم - را بي روح و بيخاصيت ميخوانند.
حقيقي: دفاعي ندارم، هر كسي نظري دارد و احتمال دارد نظرشان حقانيت داشته باشد، اما منتج آن چيزي است كه به ديوار ميماند.
ايرج اسماعيل پور قوچاني را جماعت ادارهي موسيقي و مطبوعات بيشتر بهنام قوچاني ميشناسند. طراح پوستر موسيقي فجر بوده و به زعم خودش، شيوه نگاه متفاوتي ارايه داده است.
به گزارش خبرنگار ايسنا، قوچاني كارشناس ارشد مردم شناسي است كه شيوهي اجراي طراحي پوسترش را به نام "پاپ قومي" ميخواند و معتقد است كه پخش شدن آن از يك تريبون رسمي ممكن است براي مردم پس زني هم داشته باشد. تاكيد دارد كه هدفش از بين بردن نوعي تفاوت زيبا شناختي بوده است؛ روشي كه پوسترهاي دولتي را از يكنواختي كه درگير آن بودهاند خارج ميكند. ميگويد 25 سال است درگير پوسترهاي دولتي بودهايم، نشانهها تنها حالت تلفيقي دارند، ارتباط دروني ميانشان معلوم نيست، فرمول ساخت دارند، كمي گل و مرغ و كمي اسليمي و كمي آبي.
او رسيدن به "پاپ قومي" را راهي برونرفت از اين وضعيت ميخواند و تاكيد دارد اگر بتوان طراحي پوسترهاي دولتي را به اين شكل ادامه داد، از آن حالت خشكي درميآيند.
قوچاني، پاپ قومياش را اينگونه تعريف ميكند. پاپ، يعني عامه فهم، از طرفي قومي هم هست. عامه فهم بودن هم بهخاطر آن است كه بهشخصه به آن تبعيض زيبا شناختي كه وجود دارد و با عنوان هنرهاي زيبا شناخته ميشود، اعتقاد ندارد. بنابراين اگر هنر را عمومي كنيم موفقتر خواهيم بود.
اما در عين حال، پخش شدن اثرش را از تريبون رسمي، بدشانسي ميداند كه در غير اين صورت، ميتوانست با شوك كمتري مواجه باشد.
معتقد است: جسارت هنري يك طرف است، جسارت سفارش طرف ديگر؛ اگر كسي بتواند كار متفاوتي را كه تا به حال نبوده سفارش دهد، اتفاق جالبي رخ ميدهد (اشارهي قوچاني به سفارشدهنده پوستر موسيقي فجر است).
از او خواستهاند عدد 21 در كار واضح باشد، ايراني اسلامي و بينالمللي بودنش هم مشخص شود. با صراحت ميگويد، پوستري را كه طراحي كرده، حتا از منظر مخاطب، ايدهآلش بوده و تحسينش ميكنند. دليل خاص مورد نظر او اين است كه مدرنيته را بايد به صورت بستهبندي كرد و در اين پوستر هم در وهلهي نخست سنت ديده ميشود. مدرنيته اتفاقي دروني شده است. گل و مرغ با عدد 21 و كرهي زمين و ايران رابطهي ارگانيك دارد. او كارش را با آثار اندي وارهول قابل مقايسه ميداند و در عين حال، اذعان دارد پوستر خوبي نيست، اما پوستر مهمي است. اميدوار است ادامه پيدا كند و به يك جريان تبديل شود. دست كم پوسترهاي دولتي را از حالت رياضيوار خشك، عقلاني و آزاردهنده خارج شود.
اسماعيل پور قوچاني، طراح تصاوير بزرگان فرهنگ در صفحهي مهرگان روزنامهي ايران هم است، ميگويد هيچگاه وقت نداشته در انجمن گرافيك ايران عضو شود؛ اما اصرار دارد كه عضو پر و پا قرص انجمن ايرانشناسي است. او پوستر جشنورهي فيلم فجر را پوستري امن ميخواهد، پوستري سهل و محال؛ تاكيد دارد، اگر اين فرصت به پاپ قومي داده شود، بهتر است. اما از سويي، اذعان دارد چسباندن عرش به فرش با المانهاي شرقي، جذاب است. وي اما از پوستر تئاتر فجر خوشش نيامده و ميگويد فضاي خلوتي كه اين روزها مد شده حركتي است كه چند سال پيش از غرب به ايران وارد شد، كي ميخواهد تمام شود، معلوم نيست. حركتي وارداتي كه كه خودمان با آن راحت نيستيم و دليل استفادهمان صرفا متفاوت بودن است.
او تاكيد دارد از هر پوستري كه فاصلهي قشر روشنفكر و مردم را از بين ببرد، دفاع ميكند و ميگويد، ضروري است نشانههايي را كه در دل مردم جا دارند، دوباره كشف كنيم و نمود دوبارهاي از آن داشته باشيم. اشارهي او به سطح خالي است كه در اين پوسترهاست. ميگويد سطح خالي در هيچكدام از نوشتهها و گذشتهها وجود ندارد و اساسا ذهنيت ايراني از خلاء گريزان است. اگر بخواهيم متفاوت باشيم، بايد جنبههاي تفاوتمان با غرب را قوي كنيم؛ نه آنچه كه سالهاي پيش در غرب و گذشته را بازيافت كنيم؛ راه خطايي است، ممكن است گفتنش اين وهم را ايجاد كند كه سنتيام، مهم نيست!
و اما سيامك احصايي كه نامش در كنار داوود منطق، امضاي پوستر تئاتر فجر است، از صحبت دربارهي اين پوستر اكراه دارد.
گزارش از: خبرنگار ايسنا، زهرا كرمي راد
Friday, January 27, 2006
صدمین عکس فتوبلاگ من

این وبلاگ را مدیون دوست خوبم نریمان امیری هستم
پیشنهاد او بود که این فتوبلاگ دونفره Live from the iris
را راه بیاندازیم
من از اینجا از ایران(عموما تهران) و او از آمریکای شمالی
که این تلاش دونفره در ماه ژوئن 2004
برنده عنوان ده وبلاگ برتر کانادا شد
برنامه نویسی و زحمتش بر گردن نریمان بود
من هم که صورت بیمار گونه ای زیاد عکاسی می کردم
جایی پیدا کرده بودم که
نتایج گشت گذار هایم را در تهران و شهرهای دیگر را جایی منتشر کنم
آن ماجرا مدتها ادامه داشت
آخرین عکسهای من از تجمع حمایت از کاندیدای ( فقید!)مصطفی معین بود
بعد از اندی که نریمان سایت عکاسی
I-gizmo
را که میزبان فتوبلاگ دونفره ی ما بود تعطیل کرد و به
pxite
کوچانید
ما در نهایت هر کدام فتو بلاگ خودمان را ترتیب دادیم اما من حدود 400 عکس منتشر شده را از دست دادم ( البته نه کاملا بلکه بصورت آنلاین چراکه سیستم دیتا بیس های مبدا و مقصد متفاوت بود)
که اینبار در فتو بلگ فعلی ام او زحمتش را کشیده است
حالا اسم فتو بلاگ من
Amiralionly says...
یا به عبارت دیگه
امیرعلی فقط میگه
است
برایم کامنت بگذارید
ممنون می شوم

راستی یک ماجرای جالب: بطوری کاملا اتفاقی عکسی سیاه سفید در وسط هر صفحه آرشیو منشر شده است
این را موقع
Print screen
گرفتن از فتو بلاگم متوجه شدم
Monday, January 23, 2006
Sunday, January 22, 2006
کسادی جشنواره ها و توفیق اجباری
همه چیز در تهران به کندی پیش میرود
قصد ندارم امسال به جشنواره های نمایشی فجر سر بزنم
هر سال ندیدن دو سه اتفاق - فیلم یا نمایش مرا به تاسف وا میداشت در حالیکه
سالهای سال دلخوشی من این بود که زمان جشنواره ها در خانه بمانم و زمانی دیگران در صف و سالن های نمایش اعم از فیلم موسیقی و تئاتر هدر میدهند را سخت تر از همیشه کار کنم اما الان بی رونقی و سوت و کوری - البته از نظر من -همین دلخوشی کوچک را هم از من گرفته است
اما شادمانی بسیارم را از اینکه هیچوقت جشنواره هنر های تجسمی فجر نداشته ایم را
نمی توانم پنهان کنم هر جا که متولی دولتی قدرتمندی دارد معمولا به گند کشیده می شود
و این ربطی به این دولت و آن دولت ندارد
با سید محمد خاتمی بسیار موافقم که بند ناف هنر باید از دولت جدا شود
این مستقل بودن و ماندن همیشه از ایده های اصلی به وجود آمدن جایی مثل پارکینگالری بوده و هست...
قصد ندارم امسال به جشنواره های نمایشی فجر سر بزنم
هر سال ندیدن دو سه اتفاق - فیلم یا نمایش مرا به تاسف وا میداشت در حالیکه
سالهای سال دلخوشی من این بود که زمان جشنواره ها در خانه بمانم و زمانی دیگران در صف و سالن های نمایش اعم از فیلم موسیقی و تئاتر هدر میدهند را سخت تر از همیشه کار کنم اما الان بی رونقی و سوت و کوری - البته از نظر من -همین دلخوشی کوچک را هم از من گرفته است
اما شادمانی بسیارم را از اینکه هیچوقت جشنواره هنر های تجسمی فجر نداشته ایم را
نمی توانم پنهان کنم هر جا که متولی دولتی قدرتمندی دارد معمولا به گند کشیده می شود
و این ربطی به این دولت و آن دولت ندارد
با سید محمد خاتمی بسیار موافقم که بند ناف هنر باید از دولت جدا شود
این مستقل بودن و ماندن همیشه از ایده های اصلی به وجود آمدن جایی مثل پارکینگالری بوده و هست...
افسردگی عمیق - تهران - تابستان 85
بنا بر گفتگو های اولیه با مدیران گالری های آتبین و طراحان آزاد
اوایل تیر ماه 85 سعی خواهم داشت یک افسردگی عمیق دیگر راه بیاندازم
این بار یک هیات انتخاب کار ها را بر خواهد گزید
این روز ها مشغول نوشتن فراخوان آن هستم و ... بزودی در سایت پارکینگالری منتشر می کنم
منتظر باشید
اوایل تیر ماه 85 سعی خواهم داشت یک افسردگی عمیق دیگر راه بیاندازم
این بار یک هیات انتخاب کار ها را بر خواهد گزید
این روز ها مشغول نوشتن فراخوان آن هستم و ... بزودی در سایت پارکینگالری منتشر می کنم
منتظر باشید
Saturday, January 21, 2006
نمایشگاهی از مرتضی زاهدی با پوستری از ایمان راد

نمایشگاه نقاشی مرتضی زاهدی
در گالری دی امروز اول بهمن افتتاح شد و تا 8 دیماه ادامه خواهد داشت ساعت بازدید چهار تا هفت به نشانی خیابان ولیعصر - روبروی پارک ساعی - پلاک 1060- جنب آجیل تواضع
پوستر از ایمان راد
Friday, January 13, 2006
Random Tehran Diaries
ویدئوی جدید اینتراکتیو من دارد تمام می شود Random Tehran Diaries
باید بزودی آنرا به دوستان دور نزدیک نشان بدهم
چراکه هر بار که ویدئو پخش میشود
به واقع کاری جدید
با ترتیبی جدید ساخته
می شود
و این مرا بسیارشگفت زده می کند
-----
روز گذشته میزبان شیرین هومن سعادت در گالری طراحان َآزاد بودم
و تقریبا اولین تجربه مترجمی همزمان من در برابر یک جمع بزرگ بود
که فکر میکنم از پس آن خوب برآمدم
قصد دارم این جلسات گفتگو را ادامه بدهم
و با گالری های مختلفی در این باره هماهنگ کرده ام
با برنامه ریزی که کردم
هر 2 هفته می توان یک جلسه نمایش آثار برگزار کرد
و این از دوجهت برای من جذاب است
یکی اینکه می توانم برای موضوعات مورد علاقه ام پوستر طراحی کنم
دیگر اینکه هر چه گفتگو در حوزه هنر بیشتر بالا بگیرد
در جامعه جایگاه بهتری پیدا خواهد کرد .
-----
کار پوستر های گروه ویرگول به کندی پیش میرود
اما چاپ انها به بینال ورشو نمی رسد
اگر چاپ شوند شاید به شومون 2006 برسند
تویامای ِژاپن هم در راه است
-----
باید بزودی آنرا به دوستان دور نزدیک نشان بدهم
چراکه هر بار که ویدئو پخش میشود
به واقع کاری جدید
با ترتیبی جدید ساخته
می شود
و این مرا بسیارشگفت زده می کند
-----
روز گذشته میزبان شیرین هومن سعادت در گالری طراحان َآزاد بودم
و تقریبا اولین تجربه مترجمی همزمان من در برابر یک جمع بزرگ بود
که فکر میکنم از پس آن خوب برآمدم
قصد دارم این جلسات گفتگو را ادامه بدهم
و با گالری های مختلفی در این باره هماهنگ کرده ام
با برنامه ریزی که کردم
هر 2 هفته می توان یک جلسه نمایش آثار برگزار کرد
و این از دوجهت برای من جذاب است
یکی اینکه می توانم برای موضوعات مورد علاقه ام پوستر طراحی کنم
دیگر اینکه هر چه گفتگو در حوزه هنر بیشتر بالا بگیرد
در جامعه جایگاه بهتری پیدا خواهد کرد .
-----
کار پوستر های گروه ویرگول به کندی پیش میرود
اما چاپ انها به بینال ورشو نمی رسد
اگر چاپ شوند شاید به شومون 2006 برسند
تویامای ِژاپن هم در راه است
-----
Monday, January 09, 2006
چه کسی از فضای عمومی می ترسد؟

چه کسی از فضای عمومی می ترسد؟
دیدار وگفتگو با شیرین هومن سعادت*
به همراه نمایش آثاری از مجموعه حعبه ها
پنجشنبه 22 دیماه 1384
ساعت 17-19 گالری طراحان آزاد
میدان گلها میدان سلماس شماره 41
تلفن 88008676
*شیرین هومن سعادت
فارغ التحصیل فلسفه( از برلین و آکسفورد)
و معماری( از لندن و نیویورک ) است و به تدریس و نقد در هر دو حوزه و به نوشتن درباره هنر و معماری مشغول است.
پروژه های وی از مجموعه ای از جعبه ها تشکیل شده است که به ارتباط و تعامل انسان و محیط می پردازد این آثار منتشر شده اند و به صورت بین المللی به نمایش در آمده اند.
شیرین در سفر کار و زندگی می کند.
Thursday, January 05, 2006
آموزشگاه رانندگی محمود را از دست ندهید
نمایشگاه جدید محمود بخشی موخر از دیروز در گالری تهران افتتاح شد و تا 28 دیماه ادامه دارد خبر خوب دیگر آنکه کتابی هم به همین نام از او منتشر شده است
آموزشگاه رانندگی محمود
که ناشرش نشر بن گاه است
ساعات بازدید: شنبه تا چهارشنبه 14 تا 20
و پنجشنبه و جمعه 16 تا 20
خیابان انقلاب - خیابان قدس - ضلع شرقی دانشگاه تهران
یکی از بهترین نمایشگاه هایی که در سال اخیر در تهران دیدم
باید به چشم خودتان ببینید
من برای اینکه کل قضیه لو نرود
بعد از اتمام نمایشگاه گزارشم را در پارکینگالری منتشر می کنم
آموزشگاه رانندگی محمود
که ناشرش نشر بن گاه است
ساعات بازدید: شنبه تا چهارشنبه 14 تا 20
و پنجشنبه و جمعه 16 تا 20
خیابان انقلاب - خیابان قدس - ضلع شرقی دانشگاه تهران
یکی از بهترین نمایشگاه هایی که در سال اخیر در تهران دیدم
باید به چشم خودتان ببینید
من برای اینکه کل قضیه لو نرود
بعد از اتمام نمایشگاه گزارشم را در پارکینگالری منتشر می کنم
Tuesday, January 03, 2006
Monday, January 02, 2006
افسردگی عمیق 2
افسردگی عمیق را یادتون هست
این روزها مشغول انتخاب کار هایی برای نمایشگاه دوم هستم
شاید اسمش باشد
!افسردگی عمیق تر
اینبار فراخوانی وجود ندارد
اما یک تیم انتخاب کننده داریم
بزودی در مورد این نمایشگاه بیشتر مینویسم
فعلن
!یا حق
این روزها مشغول انتخاب کار هایی برای نمایشگاه دوم هستم
شاید اسمش باشد
!افسردگی عمیق تر
اینبار فراخوانی وجود ندارد
اما یک تیم انتخاب کننده داریم
بزودی در مورد این نمایشگاه بیشتر مینویسم
فعلن
!یا حق
Subscribe to:
Posts (Atom)